خیلی از آدما در مواقع بحران و ناراحتی و به خاطر آرامش حال دوستان یا دور و بریا خود این عبارت رو به زبون می آوردن که «دردت رو به طور کامل درک می کنم». اما همه میدونیم که این یه جور همدردیه و در واقعیت، هیچ کدوم به واقع درد دیگری رو حس یا درک نمی کنیم.
اما این موضوع در مورد «جوئل سالیناس» فرق داره.
سالیناس، متخصص مغز و اعصاب در بیمارستان ماساچوسته و به آسیب نادری به نام «هم‌حسی آینه ای» دچاره. به موجب این آسیب، ایشون می تونه درد دور و بریا خود رو به همون صورت و به همون شدت، حس کرده و اونو تجربه کنه.
به زبون ساده تر باید گفت، «جوئل سالیناس» درد بیماران خود رو همزمان با اونا تجربه می کنه.
مثلا اگه فردی که در مقابل ایشون قرار داره، کمر درد داشته باشه، دکتر مورد بحث هم در همون منطقه از کمر خود همون درد رو تجربه می کنه.
این مریضی بسیار نادر بوده و از هر یکصد نفر، فقط ۲ نفر به اون گرفتار می شن.
این موجب می شه تا فرد گرفتار، از نظر روحی و جسمی، احساسات دور و بریا رو تجربه کنه.
به طور مثال، «جوئل سالیناس» تعریف می کنه که در زمان تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه، وقتی واسه اولین بار تماشاگر مرگ یه مریض بوده، همزمان با ایشون مرگ رو احساس کرده. اون بیان داشته وقتی ایشون در حال جون سپردن بوده، ایشون هم از درون حس خالی شدن پیدا کرده طوری که دچار تهوع شده.
سالیناس این روند رو هم احساسی و انتقال فکر بسیار شدید و قوی می دونه که بخشی از مغز تلاش می کنه مثل آینه، هر چیزی که می بینین رو مشخص کنه.
یعنی با مشاهده حس دور و بریا، مشابه اونو در بدن تکرار می کنه.
بد نیس بدونین که اولین مورد دچار شدن به هم حسی آینه ای در سال ۲۰۰۵ گزارش شده.
ایشون هم اینکه در ادامه بیان داشته که این حس رو از اول کودکی با خود داشته.
طوری که هنگام تماشای فیلم وال ای، وقتی این شخصیت داستانی با کامیون تصادف می کنه، اونم همون ضربه رو در بدن خود حس می کنه و دعواهایی هم که در مدرسه تماشاگر اونا بوده، همون درد رو در بدن ایشون تداعی می کردن.
اما تا ترم اول تحصیل در رشته پزشکی، از وجود آسیب ای موسوم به «حس آمیزی» بی خبر بوده.
پس از کسب اطلاعات در مورد اون و انجام آزمایشات، مطمئن می شه که به «هم حسی آینه ای» مبتلاست.
با اینکه دکتر یاد شده از این آسیب به جهت مثبت استفاده می کنه و از ابتلابه اون خیلی ناخرسند نیس، اما دیگه بیماران گرفتار به هم حسی آینه ای تا این حد خوش شانس نیستن. بعضی از اونا خودشون رو در خونه نگه می دارن تا با دور و بریا تعاملی نداشته باشن. بعضی هم مجبور به گذروندن دوره تنهایی طولانی واسه خاموش کردن اثرات این آسیب هستن که خیلی قابل تحمل نیس.
سالیناس هم اینکه بیان داشته که ایشون هم در مقابل بیماران باید همه توجه و تمرکز خود رو روی جسم و ذهن خود بذاره تا بتونه به بیمارانش کمکای لازم رو برسونه.
جالبه بدونین که سالیناس، تازگیا در بیمارستان بین مریضی که دچار فلج مغزی شده و پرستاران نقش مشاور و امدادگر رو اجرا کرده. اون به اتاق مریض که توان صحبت نداشته وارد می شه و همزمان، دردهایی رو در قفسه سینه و عضله های شونِه و پشت خود حس می کنه.
نتیجه گیری این دکتر از این دردها این بوده که فرد در تنفس خود با مشکل روبرو شدن.
در همین زمینه، عکسایی از قفسه سینه و ریه مریض گرفته شده و مشخص می شه که خون در شش های مریض لخته شده و راه تنفس رو مسدود کرده.
سالیناس در آخر بیان داشته که همدردی یکی از فاکتورهای مهم در پزشکی هستش و کمک می کنه تا دکتر، درمان بهتری به مریض ارائه دهد و ویخوشحالاست که این توانایی رو در بهترین و بیشترین حالت خود داره.
