در چند ماه گذشته، به جهت آشنایی با بزرگان کارآفرینی دیجیتالی جهان، نگاهی داشتیم به زندگی معماران عصر دیجیتال تا با روش ها و اندیشه ها و نتیجه های فناورانه اونا در فضای مجازی آشنا شیم. اگه واسه اولین باره که مخاطب ما میشین، ضمن خوش اومد گویی به شما، اگه علاقمند مباحث فناوری اطلاعات و مدیریت فاوا هستین، از شما دعوت می کنیم تا نگاهی به مطالب قبلی باشگاه کارآفرینی دیجیتالی ما بندازین.

ما در گفتارای قبلی درباره جک ما، بنیانگذار Alibaba.com صحبت کردیم. گفتیم که چه گونه ساتیا نادلا، رهبر جوون Microsoft این شرکت رو هدایت می کنه.
درباره بانوی اول facebook.com و رهبر جوون Youtube سخن گفتیم. درباره پدر بزرگ رایانه های شخصی در Apple صحبت کردیم و به این موضوع گفته شد که لری پیج و سرگئی برین در Google چه کردن که شرکتی با ارزش ده ها میلیارد دلار خلق شد. گفتارهایی درباره غول پرداخت الکترونیک یعنی PayPal مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

سلسله حرفای آشنایی با بزرگان عصر دیجیتال به جهت آشنایی مخاطبان گرامی با برندای موثر در سبک زندگی دیجیتالی ما و شناخت اندیشه های موسسان این مجموعه ها در دستور کار سرویس علمی پرتال قرار داره که بخاطر این، امروز به سراغ استیو بالمر، مدیرعامل قبلی غول نرم افزار جهان رفتیم.

با ما در این گزارش خواندنی همراه باشین.

استیو بالمر کیست؟

استیو بالمر، مثل بیل گیتس، مارک زوگربرگ و حتی استیو جابز، یکی از معماران بزرگ عصر دیجیتاله. کسی که با کمک دوست جوانش پس از خلاص شدن از دانشگاه هاروارد، شرکتی رو ساخت که امروزه، قسمت بزرگی از زندگی دیجیتالی چند میلیارد شهروند دهکده جهانی، مدیون خدمات و اجناس نرم افزاری اون شرکته.

شاید بشه مدعی شد که مایکروسافت یکی از ۱۰ شرکت معظم قرن بیستم میلادی بود که خدماتش، نوع زندگی بشر هزاره سوم میلادی رو دچار تغییر اساسی کرد و تونست، رد و بدل کردن اطلاعات  و ارتباطات و مدیریت اطلاعات رو واسه میلیاردا کاربر کره زمین ، از راه دنیای ویندوز، آسون کردن و تسریع کنه.

حالا هممون می تونیم تحت بستر سیستم عامل ویندوز که ده ها نسخه از سال ۱۹۹۵ میلادی تا کنون عرضه کرده، به مدیریت اطلاعات و رد و بدل کردن اطلاعات به شکل بسیار آسون و راحت پرداخته و از این روش، واسه پیشرفت کار و کاسبی و ارتقای سطح کیفی و کمی زندگی خود بهره بگیریم.

حالا صدها میلیون نفر ساکن کره زمین، از راه اجناس شرکت نرم افزاری مایکروسافت، در میدونای جورواجور از آفیس گرفته تا اجناس رایانش ابری (cloud computing) ، امرار معاش می کنن و این شرکت تونسته میلیونا نفر رو مستقیما و غیر مستقیم وار دمشاغل تولید کننده با ضریب ارزش افزوده (value added) بالا کنه.

تقریبا همین نقشی که مایکروسافت در ارائه نرم افزارهای اداری، کنترل پروژه، صنعتی و ارتباطی داشت و یه سری از خدمات و اجناس کاربردی رو در اختیار قشرهای جور واجور کاربران در سراسر جهان قرار داره، شرکت adboe در طراحی و راه اندازی نرم افزارای طراحی از Phhotoshop گرفته تا Core Fdraw و دنیای AutoCad، به جهان عرضه کرد و نقشی  تاریخ ساز بازی کرد.

حالا خیلی از طرحا و روشای طراحی مهندسی از طراحی بسته های صابون گرفته تا طراحی خودرو و فرودگاه و نقشه های برجای بزرگ، به وسیله دنیای ادوب شکل میگیره.

در واقع، Microsoft و Adobe، دو شرک معظم و موثر در تاریخ فناوری قرن بیستم بودن که سبک زندگی و نوع نگاه آدم به ارتباطات و رد و بدل کردن اطلاعات و مدیریت زندگی روزانه رو در برابر تغییر اساسی کردن و بخاطر این از این معماران دیجیتال میشه به عنوان میراثای الهی قرن بیستم یاد کرد.

قرنی که دهه پایانی اون، با ظهور بزرگان فناوری جهان در سیلیکون ولی آمریکا، چین، هندوستان و اروپا، انقلاب دات کاما رو شکل داد و واسه اولین بار در طول تاریخ کار و کاسبی، تماشاگر ظهور میلیاردرهای زیر ۳۰ سال در جهان بودیم.

حالا هم که ۱۶ سال از شروع قرن بیست و یکم میگذره، ما تماشاگر تولد کارآفرینان جوونی هستیم که با تسلط به نرم افزارهای برنامه نویسی دسکتاپ و گوشیای هوشمند، با دنیای appا، تاریخ ساز می شن و بسته هایی رو ارائه می کنن که به شکل استارت آپای موثر، سبک زندگی میلیاردا ساکن کره زمین رو تحت تاثیر خود قرار میده و اینستاگرام،‌ تنها مشتی نمونه خرواره.

استیو بالمر، از جمله اینجور افراده که استارت آپ قرن بیستمی ان، ‌تونست در کم ترین زمان ممکن، با خلاقیت و تلاش عجیب اون، بیل و همکاران جوانشان، شرکتی رو پایه گذاری و هدایت کنه که محصولاتش، شاید در خونه بیشتر شهروندان کره زمین باشه.

استیو بالمر، زندگی جالبی داره.
اون از کارمندی، به مدیرعامل و میلیاردری رسید  و حالا در فهرست میلیاردرای جهان قرار داره و به تازه گی، ۴ درصد از کل سهام Twitter، شبکه اجتماعی مورد علاقه سیاسیون جهان رو هم تصرف کرد.

اون (Steve Ballmer) متولد مارچ ۱۹۵۶ در شهر دیترویت آمریکا هستش.
ایشون از همون دانشگاهی که بیل گیتس، فرصت ادامه تحصیل در اونو پیدا نکرد، مدرک کارشناسی گرفت و بعد تحصیلاتش رو در دانشگاه استنفورد ادامه داد. ثروت ایشون تا اوت ۲۰۱۶ میلادی، بیشتر از ۲۷ میلیارد دلار برآورد شده.

ایشون از سال ۱۹۹۰ میلادی با Connie Synder ازدواج کرد و ۳ بچه داره که هیچ کدوم هم در مایکروسافت مشغول به کار نیستن.

استبو بالمر رو باید یکی از موفق ترین مدیر عاملای دهه اول قرن بیست و یکم میلادی دونست. اون به مدت ۱۴ سال از سال ۲۰۰۰ میلادی تا ۲۰۱۴، مدیرعاملی (CEO) غول نرم افزار جهان رو به دوش کشید و جانشین بیل گیتس، میلیاردر کهنه کار دنیای برنامه نویسی شد.
ایشون حالا پس از بازنشستگی در مایکروسافت، صاحب امتیاز باشگاه بسکتبال Los Angeles Clippersه که با مبلغ ۲ میلیارد دلار اونو تصرف کرد.

اون عاشق بسکتبال بوده و اتفاقا بیا بیل گیتس، بسیار به دیدن رقابتای NBA میره.

در سال ۱۹۸۰ میلادی، استیو بالمر دانشگاه استنفورد رو رها کرد و به مایکروسافت ملحق شد.
اون ژوئن ۱۹۸۰ میلادی، به عنوان سی امین کارمند مایکروسافت به عنوان مدیر بازرگانی به وسیله بیل گیتس استخدام شد.
در اول کار، بهش حقوق هرساله ۵۰ هزار دلار هم اینکه بخشی از سهام مایکروسافت اعطا شد.

وقتی این شرکت در سال ۱۹۸۱ میلادی فعالیت خود رو شروع کرد، بالمر تونست ۸ درصد سهام شرکت رو بدست آورد. ایشون در سال ۲۰۰۳ میلادی، ۸.۳ درصد از سهام خود در مایکروسافت رو در بورس آمریکا فروخت.

در مدت ۲۰ سالی که بالمر، در بخشای جور واجور مایکروسافت مشغول به کار بود، در زمینه های پیشرفت سیستم عاملا، امور خرید و پشیتبانی فنی کار کرد و تونست از سال ۱۹۹۲ میلادی، به عنوان قائم مقام مدیر عامل در میدون پشتیبانی و خرید فعالیت کنه.
اون از جمله آدمایی بودکه ساختار .NET مایکروسافت رو پیشرفت بخشید. از سال ۱۹۹۸ میلادی، ایشون به عنوان نفر دوم مایکروسافت. مشغول به کار شد.

پس از ۲۰ سال تجربه، بالمر تونست، رهبری مایکروسافت رو رو دوش بگیره که به نظر بعضیا، اعتباری از ریاست جمهوری آمریکا و حتی رهبری NASA هم بیش  تره.

حضور  بالمر در مایکروسافت، مصادف شده بود با تغییر دنیای فناوری اطلاعات و ارتباطات که با افقای اینترنت و فضای مجازی پیش می رفت و مایکروسافت نیاز داشت تا در فضای مجازی هم خودی نشون بده و دنیای خود رو محدود به نرم افزارای دسکتاپی نکنه.

از زمان حضور بالمر به عنوان رهبر مایکروسافت، تماشاگر گسترش HOTMAIL, MSN.COM و خیلی از نرم افزارای تحت وب این شرکت هم چون MS SQL SERVER هستیم.
یکی از اقدامات موثر بالمر در زمان رهبری این شرکت، تغییر روش هدف دار مایکروسافت از شرکت تولید محور صرف به شرکتی فعال در میدون اقتصاد مشارکتی دیجیتال بود.

بخاطر این، در زمان رهبری بالمر، تماشاگر ارتقای روش هدف دار کسب و ترکیب (Merger & Acquisition) در مایکروسافت هستیم.
یکی از بهترین شکارای مایکروسافت رو میشه به خرید اسکایپ (skype) که محصول نوآورانه سوئدیا بود نسبت داد.

در اومد هرساله مایکروسافت تحت فعالیت بالمر، به ۲ برابر زیاد شد و حتی درآمد اون از گوگل و IBM هم پیشی  گرفت. محصول xbox مایکروسافت در زمان بالمر ارائه شده که تونست، انحصار گسترده PlayStation شرکت معظم ژاپنی Sony رو بشکنه.

کالاهایی مثل: Exchange, Windows Server, SQL Server, Share Point, System Center و نرم افزار Dynamic CRM از جمله مواردی بود که در ۱۴ سال رهبری اندیشه های خلاقانه و هوشمندانه بالمر در هدایت صنعت نرم افزار جهان، خلق گردید و مخاطبان میلیونی پیدا کرد.

اجناس نوآورانه گسترده مایکروسافت در عصر بالمر دلیل شد تا مایکروسافت بتونه عصر پسا PC یا Post-PC era رو بگذرونه و حالا با هدایت ساتیا نادلا،‌ بتونه روشای هدف دار پیشرفت کار و کاسبی خود در دنیای نرم افزار رو در میدون فناوریای پیچیده دنیای وب، بستر سازی کنه که رایانش ابری، یکی از انا هستش.

در می ۲۰۱۲ میلادی، دیوید اینهورم که مدیر صندوقای بزرگ سرمایه گذاری در آمریکا بود از بالمر خواست واسه افزایش سود بیاری شرکت در دهه دون قرن بیست و یکم ، از رهبری شرکت کنار رود. در همون ماه، آدام هارتونگ، ستون نویس نشریه فوربس اعلام کرد که بالمر، بد ترین CEO یه شرکت سهامی  عام بزرگ در این کشور هستش که باید خیلی سریع عوض شه.

دلیل این که انتقادات به سالای آخر فعالیت استیو بالمر در مایکروسافت زیاد شد، به خاطر این بود که منتقدان نسبت به نبود توجه بالمر به بازارهای جدید از جمله MOBILE MUSICو دنیای تبلتا و گوشیای هوشمند، شاکی بودن و به فکر بودن که اون از این بازارا واسه کسب درآمد استفاده نمی کرد.

نوشته دیگر :   ۸ کاربرد بسیار عجیب آدامس که احتمالا از آنها آگاه نیستید

شخصیت بالمر

همونجوریکه در تصویر اول این گفتار مشاهده می کنین، بالمر، شخصیت خاصی داره.
اون مرتب روبروی دوربین رسانه ها وخبرنگاران، با ادا و شکلکایی، خبر ساز می شه و روحیه شوخ طبعی بسیار داره.
کله تاس و هیکل تنومندش، این حس رو به بیننده منتقل می کنه که با فردی قوی با ضریب اعتماد به نفس بالا طرفه.

اونم چون دونالد ترامپ (میلیاردر نیویورک)، از حرکت دست واسه تاثیر گذاری روی مخاطبانش هنگام سخنرانی بسیار استفاده می کنه و به نظر می رسه از مشاوران مختلفی در میدون روان شناسی و سخنرانی حرفه ای استفاده میکرد.

اون از کلام رک و پر نفوذ خود واسه تاثیرگذاری روی کارمندان مایکروسافت بسیار استفاده کرده و نامهایی که واسه ارتقای بهره وری و کیفیت در مایکروسافت و رفتار سازمانی این شرکت می نوشت، نشون می داد که از چهره ای کاریزماتیک در شرکت برخورداره. ایشون رو یه رهبر انرژی مثبت، خلاق و پر جنب و جوش می دونن که در اتفاقای که مایکروسافت واسه معرفی اجناس و خدماتش برپا میکرد، هم چون یه هنرپیشه، موثر ظاهر می شد.

شخصیت جنجالی اون، همیشه با کلمات و جملات تعجب آمیز و عجیب واسه مخاطب همراه بود که در مصاحبه های ایشون که در یوتیوب در دسترسه، قابل مشاهده میشه. به هر حال تحصیلات بازرگانی بالمر در بهترین دانشگاه اقتصاد و کار و کاسبی جهان (هاروارد) دلیل شده بود که اون از تیزهوشی و هوشمندی خوبی واسه نگاه جهانی به مقولات فناورانه بهره مند شه و بخاطر این، همیشه مصاحبه هاش با نکات فراوون همراه بود.

ویدئوهای باحال

از بالمر، ویدئوهای باحال بسیاری هست که مشاهده اونا،‌خالی  از لطف نیس.

یکی از این ویدیوها به خوش اومد گویی ۳ دقیقه ای بالمر به ساتیا نادلا و پیشنهادایی واسه رهبری آینده غول نرم افزار جهان اشاره داره که در این لینک ببینین.

ویدیو دیگری هم هست که بالمر اشک ریزان، سخن از ترک مایکروسافت میگه. این ویدیو رو در این نشانی دنبال کنین.

بخشی از سبک زندگی عجیب استیو بالمر رو در این ویدیو ببینین.

سبک رهبری  بالمر

درباره سبک رهبری موفق ۱۴ ساله بالمر در مایکروسافت،‌کتابا و مقالات بسیاری نوشته شده.

کارکرد ۱۰۰ درصدی

اون به فکر بود که یا باید ۱۰۰ درصد سود بدست آورد یا هیچ کاری انجام نداد. جمله معروفش این بود:

«یا هیچ کاری نکنین یا دست به کاری بزنین که به سود صد درصدی برسه.»

حرفای انگیزشی و سخنرانیای داغ و پر گرما استیو بالمر در برابر کارمندان و در حضور منتقدان و کارشناسان شرکتای دیگه در بیست سال گذشته نشون میده که اون به ظرفیتای روان شناسی در سخنرانیای کاریزماتیک آشنایی داره.

تاکتیکای خاصی که اون در سخنرانی هاش استفاده میکرد،‌ اونو به نقش رهبری کاریزماتیک در میدون نرم افزار و کار و کاسبی دیجیتالی، نزدیک می کرد.
اون بعضی از سخنانش رو واسه توجه بیشتر مخاطبات بارها تکرار می کرد.

مثلا یه بار درباره دلیل پیشی گرفتن اپل و گوگل از اجناس مایکروسافت به این جمله اشاره کرد:

«اپل و گوگل با iOS و اندروید مایکروسافت رو شکست دادن چون پیشرفت دهندگان، پیشرفت دهندگان و پیشرفت دهندگان بیشتری در اختیار داشتن.»

خلاصه حرف بزنین

بالمر، همیشه چند تا نکته مهم و چشم اندازه هایی که واسه موفقیت مایکروسافت تعیین کرده بود رو در چند جمله ساده و به طور خلاصه تشریح می کرد و از بیان نکات اضافی دوری می کرد.
خلاصه بودن یا Be Brief یکی از راه های هدف دار آقای بالمر در طول دوران رهبری مایکروسافت بود.

این راه حل رهبری آقای بالمر، همیشه بیش ترین موفقیتا رو براش به ارمغان داشت. ایشون همیشه به ارائه مثالای روشن و کاربردی واسه بیان رو و شفاف نظرات و اندیشه های خود مراجعه می کرد تا تاثیرگذاری سخنانش پیش مخاطب پیشرفت یابد.

اعداد مهم هستن

در سخنرانیای بالمر و حتی در نامه نگاری هاش به کارمندان مایکروسافت، همیشه از اعداد سخن می گفتن. ایشون به فکر بود که به قول بورس بازا، خیلی چیزا رو میشه در اعداد جست و جو کرد و از اعداد، چیزای بسیاری فرا گرفت.

اونو آقای اعداد یا Numbers Guy می دونن. در دنیایی که به طور فزآینده با اعداد و ارقام سر و کار داره و دنیای صفر و یه ها هم از این بستر شکل گرفت، با اعداد سخن گفتن، سخن رو مستند و دارای دلیل می کنه.
راه حل و ترفندی که آقای بالمر خوب اونو از دوران تحصیل در هاروارد و استنفورد یاد گرفته بود. جادوی اعداد در مدیریت کار و کاسبیای موفق رو باید در نظر داشت.

انتخاب افراد براساس وفاداری نه لیاقت

بالمر به فکر بود که در انتخاب کارکنان، شایسته ترین کارکنان، وفادار ترین اونا به ماموریتای شرکته. به خاطر همین به این موضوع اشاره داشت که وفاداری (loyalty) بر ملاک لیاقت (competence) ارجحیت داره.
این حرف بدون معنی نیس که افراد غیر شایسته (incompetence) واسه کارای جور واجور انتخاب شه.

ایشون همیشه به انتخاب کارکنانی باور داشت که بتونن نقش محرک در تیمای کاری رو اجرا کرده و از بالا ترین ظرفیتای وفاداری به vision و mission غول نرم افزار جهان، بهره مند باشن. ایشون کسایی که از ظرفیتای لیاقت کاری بالا بهره مند هستن اما وفاداری زیادی به شرکت نشون نمی دن رو خود خواه می دونست.

اعتبار بخشی به اطلاعات

تمرکز بالمر روی اعداد، واقعا به ضرر اون در بعضی موارد انجام داد. به دلیل اون که اون، بعضی وقتا اطلاعات اشتباه رو دریافت می کرد و منابعی که به اون این اطلاعات رو ارائه می دادن، به راستی آزمایی (verify) توجه نداشتن. پس، اون چه از سبک رهبری بالمر میشه فرا گرفت اون هستش که همیشه باید، استناد به اعداد و آمار درست در دستور کار مدیران قرار بگیره.
اما تمرکز به اعداد در ادبیات گفتاری و نوشتاری، کاری پسندیده به خصوص در میدون فناوری اطلاعاته.

خودتون رو محدود نکنین

رهبری استبو بالمر بر غول  نرم افزار جهان نشون داد که اون همیشه بر رفتار سازمانی یادگیرنده (learning organization) باور داشت و تلاش داشت تا هم از داخل تا خارج از شرکت، سیگنالایی رو دریافت کنه که اونو در مدیریت موفق تر و خلاقانه تر مایکروسافت در میدون کالا و خدمات نرم افزاری،‌کمک کنه.

پس اونو باید رهبری انگیزشی و معتقد به سازمان یادگیرنده دونست که تلاش کرد تا با ارتقای سیاست کسب و ترکیب این شرکت،‌ در فضای اقتصاد مشارکتی دیجیتالی (Digital enabled Collaborative Economic)، بازارای جدیدی رو پیش روی کار و کاسبی هوشمندانه مایکروسافت بذاره.

در واقع بالمر تلاش کرد که عصر پسا پی سی مایکروسافت رو با شناسایی دقیق موفقیتا و تحلیل چشم اندازای کار و کاسبی دیگه بازیگران عصر دیجیتال. رهبری کنه و شکار Skype و Nokia بخاطر این بود که پس از اونم، در زمان رهبری نادلا، شکار Linkedin هم بر همین منوال انجام شد.

بازار گردان مدیران قبلی نباشین

بالمر به فکر بود در میدون کار و کاسبی، باید حرکت جدید و برنامه های نوآورانه واسه پیش برد کار و کاسبی در نظر داشت. از اون جا که استیو بالمر، متخصص نرم افزار نبود، اما اون  در واقع با روشای خلاق در مدیریت کار و کاسبی غول نرم افزار جهان، تونست این شرکت رو به افقای ممتاز در کار و کاسبی دیجیتالی هزاره سوم هدایت کنه.
ایشون ادامه دهنده روشای قرن بیستمی بیل گیتس نبود و بخاطر این، تونست فضای کار و کاسبی جدیدی رو فرا روی غول نرم افزار جهان بذاره.

خوشحال باشین

یکی از درسای مهمی که میشه از راه رهبری کار و کاسبی استیو بالمر میلیاردر در زمان تصدی گری مدیرعاملی این شرکت دریافت، شخصیت انرژی مثبت ایشانه. این که بارها در حرفای جور واجور ما به امر اهمیت فرار از انرژی منفی تو ذهن مثبت سخن گفتیم و به جذب سیگنالای کیهانی انرژی مثبت گفته شد، به این خاطر بود که شرکتای موفق، به وسیله اندیشه های ذهن خلاق و خوشحال رهبران کاریزماتیک به نتیجه کارای بزرگ رسیدن.

خوشحال بودن یا به قولی have fun! موضوع ساده ایه! اما عمل به این اصل ساده واسه خیلیا سخته و درسته که نتیجه کارای بزرگ هم با پیروی از اصول ساده بدست میان.

اون به فکر بود که اگه شغلی شما رو راضی نمی کنه، اونو کنار بذارین. اون به قاپیدن فرصتا باور داشت و همونجوریکه در بالا گفتیم، شکار فرصتا از راه شناخت خوب دور و بر بدست میاد.

هیچ فرصت آفرینی در فضای منزوی حرکت نمی کنه و دستاوردی نداره. اون در یکی از سخنرانی هاش، صحبت جالبی درباره فرصت کرد:

«فرصت! فرصت! فرصت! فرصتا پیش روی شمان و انتظارتون رو میکشن.»

ایشون یه دانشجوی خطر پذیر بود و بخاطر این، استنفورد رو رها کرد تا به مایکروسافت ملحق شه.
اون می گفت: از خطر کردن ترس نداشته باشین. به دلیل اون که شما به این که چه کاری واسه اصلاح کارای اشتباه باید در دستور کار قرار بگیره، آگاهید.

 

مرور زندگی و اندیشه های بزرگان کارآفرینی دیجیتال جهان رو به کارآفرینان جوون به خصوص استارت آپ پیشنهاد می کنیم.
رسیدن به موفقیت در کار و کاسبی دیجیتال جهان امروز، حتی با اصول خیلی ساده اما امتحان پس داده در مدیریت و رهبری بازار فناوری دیجیتالی ممکن میشه.

در روزای آینده بیشتر درباره موفقیتای بزرگان عصر دیجیتال سخن میگیم. دنیای کارآفرینی رو هر روز با ما دنبال کنین.

[ منابع: پرتال تحلیلی CIO، ENTREPRENEURUR، خبرگزاری ایسنا، کتاب بالم: پسر بد!، بیزنیس اینسایدر ]